بله، درست. گراس از سیاستهای جنگ طلبانه صهیونیستها انتقاد کرده، از اشغالگریشان و شهرک سازیشان هم. اسراییل اتمی را هم خطرناک دانسته. همه اینها درست. دمش هم گرم. اما از آنطرف مستقیما دارد به سران مملکت ما توهین میکند، بعد شما میگویید: «جاری شدن مسئولیت انسانی و تاریخیتان را از قالب واژگان و ادبیاتی که به زیبایی هشدار میدهد خواندم».
اگر خواندید کجایش را خواندید؟ کجایش را نخواندید؟ این بخشاش را واقعا خواندید؟: «ادعا میشود که زدن ضربه اول به مردم ایران و چه بسا محو کردن آنها از صحنه گیتی حق است، زیرا گمان میرود در قلمرو..... خلقی اسیر در یوغ.... به هلهلههای اجباری وا داشته،.. یک بمب اتمی ساخته میشود.»
منظورش را فهمیدهاید که نامه نوشتید؟ فکر کردهاید هرچه اسراییلیها را عصبانی کرد، لزوما به نفع ماست؟ فکر نکردید ممکن است کسی با هر دو طرف ماجرا مشکل داشته باشد؟
این قسمت شعر را چطور؟ خواندهاید؟: «و نمیخواستم نام اسرائیل را بر زبان برانم. که خود را با آن همبسته میدانم و به آن وفادار خواهم ماند»
خبر مصاحبههای گراس بعد از انتشار شعرش را چطور؟ خواندهاید؟: «گراس در گفتوگوهای تلویزیونی توضیح داد که در شعر خود درباره خطر جمهوری اسلامی چیزی نگفته، زیرا همه با دروغهای... انه مقامات ایران آشنا هستند، اما کسی از تهدیدات اسرائیل چیزی نمیگوید.»
این یکی را چطور؟: «گراس در گفتوگوی دیگری در رد موضع ضداسرائیلی گفت: اگر شعر را دقیق بخوانید، در آن نگرانی من برای آینده اسرائیل و حق موجودیت آن محسوس است.»
بعد میگویید: «بیتردید شما نیز در یک مقطع حساس تاریخی و در اوج قله شهرت و توانایی و فروتنی باردیگر نشان دادید که نگاه و دغدغه انسانی یک هنرمند میتواند چقدر ضامن بقای سعادت و خوشبختی بشر باشد.»
حال شما خوب است آقا؟ فکر کردهاید هر آنچه شما و اطرافیانتان دوست دارید بفهمید، حقیقت است. کسی که در مسائل ساده حوزه تحت مدیریت خود حداقل ذکاوت را بروز میدهد، چه اجباری است در حوزههای دیگر سرک بکشد؟
این شهوت نامه نگاری به خارجیها از کجا میآید؟ آخر کسی که مسوول سینمایی کشور است باید تا این حد سادهاندیش باشد؟ چه کسی به ایشان مجوز داده که هروقت دلش خواست نامهنگاری کند و آبرو و حیثیت یک ملت را ببرد؟ چرا کسی با این سوء رفتار برخورد نمیکند؟
بار پیش که با نامه ناشیانه و حمایت بیجهت از فون تریه و واکنش تحقیرآمیز فیلمساز دانمارکی، حیثیت برای ما باقی نگذاشت، این بارهم با این موضعگیری در برابر شعر گونتر گراس، همان آبروریزی تکرار شد.
آخر وقتی مسوول بلندپایه فرهنگی یک مملکت تا این اندازه ناشی باشد، روی مردم آن کشور چه حسابی میکنند؟
با این همه سوء مدیریت در ماجرای اکران نوروز حالا شما باید طبیعتا سر در گریبان شرم و خجالت فروبرده باشید. چطور وقت میکنید شعر گونتر گراس بخوانید و نفهمیده، نامه فدایت شوم بنویسید؟ فرصت طلبی و بیدقتی تا چه حد؟
جالب آنکه حوزه هنری هم گاف مشابهی داده و برای گراس بیانیه منتشر کرده و گفته: «حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، این حرکت متهورانه و جسورانه را که از درک عمیق این نویسنده آلمانی نشأت میگیرد، میستاید و امیدوار است دیگر نویسندگان و هنرمندان بزرگ جهان نیز با درک شرایط سیاسی موجود جهان و با موضعگیریهای عالمانه و دقیق خود معاملههای سیاسی ناعادلانه و نابخردانه جهان امروز را بر هم بزنند و با ارائه آثاری اینچنینی، تحلیلی منطقی و خردمندانه در اختیار افکار عمومی جهان قرار دهند.»
واقعا جای تاسف است که یک مترجم درست و درمان در مجموعه عریض و طویل حوزه وجود ندارد که حداقل آقایان شعر را درست و کامل بخوانند، بعد برای گونترگراس، یقه بدرانند.
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.